خلاصه کتاب مبانی برنامه ریزی آموزشی
مولف:دکتر بهرام محسن پور
فصل اول/ کلیات
1- آموزش و پرورش و انواع آن:فرایند کمک به جریان رشد انسان را گویند.تقسیم بندی به سه قسمت:
رسمی:متداول ترین آن آموزش مدرسه ای است-تقسیم بندی تحصیلات به سطوح مختلف مانند،پیش دبستانی،دبستانی، متوسطه و عالی-محتوای برنامه ها معمولا در قالب موضوعات درسی معینی ارائه می گردد-زمان شروع و پایان کلاس ها از قبل معلوم است.
نمیه رسمی:بیشتر بر مهارت آموزی توجه دارد-طول مدت تحصیل نسبت به رسمی کوتاه تر است-محل آموزش مکانی غیر از دبیرستان،مدرسه یا دانشگاه می تواند باشد-زمان شروع و پایان آموزش انعطاف پذیر است.
غیر رسمی:از لحاظ مکان،محتوا،زمان،اهداف و روش آموزش با رسمی و نیمه رسمی تفاوت دارد-اهداف الزاما از قبل تعیین نمی شود-یادگیری در این نوع آموزش ها مادام العمر است و به برهه ی زمانی خاصی از حیات آدمی محدود نمی شود.
2- مفهوم برنامه ریزی درسی:اصطلاح برنامه درسی دارای دو بعد طرح برنامه درسی و برنامه ریزی درسی است-در طرح برنامه درسی مشخص کردن اجزاء و عناصر برنامه درسی مطمح نظر است-در برنامه ریزی درسی،نحوه ی قرار گرفتن این عناصر کنارهم،مورد نظر است.
3- مفهوم برنامه آموزشی و برنامه ریزی آموزشی:برنامه آموزشی طرحی است حاوی سیاست ها،اهداف،راهبردها و برنامه عمل مربوط به توسعه یک نظام یا یک نهاد آموزشی در خلال یک دوره زمانی معین که روش های اجرا و ارزیابی و نیز منابع مورد نیاز برای تحقق سیاستها و اهداف در آن پیش بینی شده است-برنامه ریزی آموزشی فرایندی است که طبق آن برنامه ی آموزشی تهیه و تدوین می شود-برنامه ریزی آموزشی را آینده نگری و نقشه کشیدن برای آینده ی آ.پ می دانند یا تصمیم گیری درباره ی آینده ی آ.پ را گویند یا فرایند تعیین اهداف،روش ها،فعالیت ها،منابع و برنامه های موسسات آموزشیرا می توان تعریف کرد-تعریف جامع تر از برنامه ریزی آموزشی:کاربرد روش های تحلیلی در مورد هر یک از اجزاء نظام های آموزشی به منظور ایجاد یک نظام آموزشی کارآمد.
4- انواع برنامه ریزی آموزشی:به سه دسته:کوتاه مدت(یک تا دوسال)-میان مدت(5تا7سال)-بلند مدت(10تا20)سال-از لحاظ میران مداخله دولت در برنامه ریزی به دو دسته ی ارشادی و دستوری تقسیم می گردد.
ارشادی:در این نوع برنامه ریزی،عمدتا پیش بینی منابع مالی مورد نیاز نهادهای آموزشی دولتی و نیز ارائه ی رهنمودهای کلی،در خصوص نیاز بازار کار به نوع و رشته های تحصیلی مطمح نظر است-مختص جوامع غیر سوسیالیستی.
دستوری:مختص جوامع سوسیالیستی که برنامه ریزی توسعه اقتصادی آنها متمرکز است-تلاش می شود که عرضه ی نیروی انسانی تربیت شده بر مبنای تقاضا برای نیروی انسانی صورت گیرد و موسسات آموزشی متناسب با نیازهای جامعه اقدام به تربیت نیروی انسانی بنمایند.
5- ارتباط میان برنامه ریزی درسی،برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی:
هر یک از این سه نوع برنامه ریزی حوزه ی عمل مشخص دارند و قلمرو فعالیت آنها با هم متفاوت است.هنگامی که برنامه ریزان توسعه،انتظارات اجتماعی،آرمان های دینی و فرهنگی و نیازهای بخش های اقتصادی به نیروی انسانی ماهر را برای یک برهه ی زمانی خاص و در قالب برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مشخص می کنند.برنامه ریزان آموزشی نیز تا آنجا که به نظام آ.پ مربوط می شود،این انتظارات،آرمان ها و نیازها را در قالب اهداف آموزشی ترجمه و بیان می کنند.آنگاه برای تحقق این اهداف،به برآورد منابع مادی و انسانی دست می زنند و با به کارگیری خط مشی های مناسب و بهره گیری از منابع مادی و انسانی،راه وصول به اهداف مورد نظر را هموار می کنند.برنامه ریزان درسی نیز با الهام از این انتظارات و آرمان ها و نیارهای جامعه و با توجه به اهداف نظام آ.پ به تدوین دانش ها و مهارت ها و نگرش هایی اقدام می کنند که قرار است دانش آموزان و دانشجویان کسب کنند.پس کل جامعه را می توان حوزه ی کار و قلمرو فعالیت برنامه ریزان توسعه اقتصادی اجتماعی فرهنگی به شمار آورد.
فصل دوم /سطوح برنامه ریزی آموزشی
1-سطوح برنامه ریزی آموزشی:
کلان(شامل سازمان آموزشی، مدرسه و نظام آموزشی می باشد-منظور برنامه ریزی هایی است که برای اجرا در سطح ملی یا کشوری صورت می گیرد).
میانه
فراکلان(برنامه های بلند مدت یا میان مدتی که به وسیله ی سازمان های بین المللی مانند یونسکو و سازمان های منطقه ای مانند ایسکو طراحی و تهیه می شوند،برنامه ریزی در سطح فراکلان تلقی می گردد).
خرد(فرد یا گروه های کوچک،مانند مدیریت مدرسه یا مربیان را در بر می گیرد-حیطه ی فعالیت، شامل آ.پ یک منطقه،چند بخش یا چندین منطقه ی روستایی است).
موسسه ای(واحد برنامه ریزی،یک دانشگاه،یک دانشکده،یک مجتمع،یک دبیرستان یا یک مدرسه ابتدایی باشد).
توجه:سطوح برنامه ریزی آرتور جی.دیویس:
برنامه ریزی نظام های آموزشی در سطح ملی،ایالتی و استانی.
برنامه ریزی موسسه ای در مقیاسی وسیع و درسطح واحدهای مربوط به مجتمع های آموزشی.
برنامه ریزی طرح یا پروژه.
توجه:تقسیم بندی کوپ در مورد موسسات آموزشی:فراموسسه-دانشگاه-موسسه جامع و آموزشکده محلی و فنی.
2- ویژگی های برنامه ریزی آموزشی در سطح کلان:
مشخص بودن زمان اجرای برنامه ها(5تا7سال).
مشخص بودن منابع مالی قابل اختصاص برای اجرای برنامه.
مشخص بودن هدف های کمی با استفاده از شاخص های دانش آموزی و ظرفیت کالبدی.
مشخص بودن سیاست های آموزشی و اجرایی که سمت گیری عملیات آموزشی و اجرایی در حین برنامه را معین می کند.
3- مراحل برنامه ریزی آموزشی در سطح کلان:
تبیین وضع موجود:درون دادها:در عرف برنامه ریزی آموزشی،دانش آموزان،معلمان،منابع مالی و امکانات/فرایندها:داده هایی درباره ی نرخ قبولی،تکرار پایه،ترک تحصیلی،مطلوبیت شیوه های تدریس معلمان،کیفیت مدیریت در سطوح مختلف مدیریتی،استفاده بهینه از منابع،تجهیزات آموزشی/برون دادها:واسطه ای و نهایی.
تدوین برنامه ها
تصویب برنامه ها
آرتور دیویس،فعالیت های برنامه ریزی را به طریق زیر طبقه بندی می کند:
تحلیل و بررسی انتظارات سیاسی،اقتصادی و فرهنگی و نیز مقاصد جامعه ای که نظام آموزشی به آن تعلق دارد.
تدارک مجموعه ای از اهداف کلی و جزئی.
ارزیابی موقعیت کنونی و نیز تحول گذشته نظام آموزشی.
طراحی سیاست ها،برنامه ها و تخصیص منابع بر حسب اهداف آینده و ظرفیت کنونی برای دست یابی و حفظ یک نظام آموزشی کارامد و اثر بخش.
4- تدوین برنامه ها شامل چه مراحلی است:
انتخاب اهداف-انتخاب خط مشیها-تعیین اولویتها-تهیه برنامه عمل-تصویب برنامه طراحی شده-اجرا،نظارت،ارزیابی و تصحیح برنامه.
5- ارزشیابی از لحاظ زمان اجرا به سه مرحله تقسیم می شود:
پیش از اجرا(انجام مطالعات امکان سنجی)-ضمن اجرا(ارزشیابی پیشرفت اجرای برنامه-بازنگری و تجدید نظر برنامه ها) و پس از اجرا(ارزشیابی از میزان تحقق اهداف پیش بینی شده).
فصل سوم /برنامه ریزی آموزشی در سطح خرد،موسسه و اصلاح و نوآوری
1- برنامه ریزی آموزشی در سطح خرد:می تواند یک منطقه آموزشی،یک دهستان یا چند روستا باشد.در این گونه برنامه ریزی های محتوای برنامه درسی و فعالیت های یادگیری به گونه ای طراحی می شود که این برنامه ها جوابگوی انتظارات و نیازهای مردم منطقه باشد.
2- مزایای برنامه ریزی آموزشی سطح خرد:
برنامه های آموزشی هماهنگ و متناسب با مسائل مردم هر منطقه تهیه می شود.
به علت فاصله ی کم بین تهیه و اجرا سرعت عمل در اجرا برنامه در خرد بیشتر است.
مردم در موقع اجرای برنامه ها به دلیل منافع مشترکشان تشویق به همکاری و تفکر می شوند که این امر موجب سهولت اجرای برنامه ها می شود.
اجرای برنامه ها به وسیله ی خود مردم در مقایسه با برنامه هایی که از بالا تحمیل می شود،ساده تر خواهد بود. زیرا مردم با برنامه هایی که خود تهیه کرده اند، احساس یگانگی و نزدیکی بیشتری می کنند.
3- محدودیت های برنامه ریزی آموزشی سطح خرد:
غفلت از هدف های آموزشی در سطح ملی.
اگر برنامه ریزان و مدیرانی که برنامه ی خرد را تهیه می کنند فاقد مهارت و توانایی لازم باشند،نمی توان به موفقیت برنامه ریزی آموزشی خرد امیدوار بود.
در برخی از روستاها گروه های قومی با منافع متفاوتی وجود دارند که ممکن است مانع وحدت و یکپارچگی تهیه برنامه شود.
چون در مناطق روستایی و دوردست،شمار زیادی از مردم کم سواد بوده و ممکن است این قبیل اشخاص به دلیلی عدم آگاهی و انگیزه چندانی برای مشارکت در تهیه و اجرای برنامه ها نداشته باشند(فقدان انگیزه برای مشارکت)موجب عدم موفقیت برنامه در سطح خرد می شود.
4- مراحل برنامه ریزی آموزشی سطح خرد:
فعالیت های پیش از برنامه ریزی:گرد آوری اطلاعات-نیاز سنجی-مطالعه و ارزشیابی موقعیت آموزش-استقرار و ایجاد تشکیلات سازمانی.
فعالیت های برنامه ریزی:تهیه و تنظیم برنامه عمل-امکان سنجی-اجرا،تحقق اهداف و ارزشیابی.
برنامه ریزی آموزشی در سطح موسسه:تمرکز گرایی به عنوان یکی از دلایل عمده مغفول ماندن این نوع برنامه ریزی است-یکی از شروط اساسی اجرای توام با موفقیت برنامه ها و از راههای کمک به بهبود کیفیت فرآیند آموزش پرورش است- هم چنین این برنامه ریزی مترادف با برنامه ریزی در سطح دانشگاه است.
6- مراحل برنامه ریزی آموزشی در سطح دبیرستان:
اطلاعاتی درباره ی تجهیزات آموزشی.
وضع مالی دبیرستان و تحلیل از درآمدها و هزینه های سالانه موسسه.
کیفیت فعالیت های آموزشی و پرورشی در سطح دبیرستان.
کسب اطلاعاتی در خصوص کیفیت همکاری والدین با دبیرستان.
7- فعالیت های برنامه ریزی:
تعیین هدف-انتخاب راهبردها-فراهم آوردن امکانات و سرانجام اجرا و ارزشیابی.
8- مراحل برنامه ریزی در سطح دانشگاه:
تحلیل وضع موجود از لحاظ آموزشی و پژوهشی.
شناسایی نکات قوت و ضعف.
انتخاب سیاست ها.
انتخاب اهداف.
انتخاب راهبردها.
تعیین اولویت.
تهیه برنامه عمل(برنامه ی عمل نقشه ای است که اهداف کمی و کیفی،راهبردها،اولویت ها و راهکارهای اجرای برنامه هار را می نمایاند).
اجرا،ارزشیابی و اصلاح برنامه.
9- مراحل برنامه ریزی برای اصلاح نوآوری آموزشی:
توجیه و تبیین ضرورت اصلاح:برنامه ریزان آموزشی باید با مطالعه ی ابعاد و جنبه های مختلف نظام آموزشی و شناخت تنگناها ونارسایی ها،بتوانند ضرورت اعمال اصلاحات را برای سیاست گذاران و مدیران سطوح بالا توجیه کنند و ناکارآمدی نظام آموزشی را بنمایانند.
تعیین قلمرو اصلاح یا نوآوری.
ایجاد تشکیلات سازمانی.
انجام مطالعه و تحقیق.
تهیه پیش نویس طرح.
نظرخواهی از گروه های ذی ربط،ذی صلاح و ذی نفع.
اجرای آزمایشی و اجرای سراسری.
10-تفاوت برنامه ریزی آموزشی در سطح دانشگاه با برنامه ریزی در سطح ابتدایی:
برنامه ریزی در سطح ابتدایی یا دبیرستان از نوع برنامه ریزی در وجه درونی است.که شامل پیش بینی افراد تحت تعلیم،پیش بینی نیروی انسانی لازم برای آموزش اشخاص تحت تعلیم و نیز تخمین منابع و امکانات است.اما در سطح دانشگاه هم بیرونی است و هم درونی-بیرونی یعنی اینکه فارغ التحصیلان بعد از تحصیلات دانشگاهی وارد بازار کار شوند و دانشگاه ها نیز با توجه به نیاز بازار به تربیت نیروی انسانی اقدام کنند.
فصل چهارم /مبانی و اصول برنامه ریزی آموزشی
1-مبانی اقتصادی برنامه ریزی آموزشی:مسائلی چون نقش موسسات آموزشی در تربیت نیروی انسانی-رابطه ی بین آموزش و رشد اقتصادی-بازده اقتصادی سرمایه گذاری در آموزش-راه های تامین هزینه آموزش-نحوه ی صرفه جویی در هزینه های آموزش-تاثیر سرمایه گذاری در آموزش بر افزایش بهره وری کارکنان بخش های اقتصادی-منافع مستقیم و غیر مستقیم سرمایه گذاری در آموزش-رابطه ی بین آموزش و بازار کار مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
2-مبانی اجتماعی برنامه ریزی آموزشی:فراهم آوردن امکانات آموزشی مناسب برای همگان،حضور مردم در تصمیم گیری های مربوط به مسائل آموزشی،عدم تبعیض نژادی،قومی و جنسیتی،در برخورداری از فرصت های آموزشی برابر،از جمله مباحثی هستند که در مباحث مبانی اجتماعی برنامه ریزی آموشی مورد توجه می باشند.
3- اصول برنامه ریزی آموزشی:
اصل جامعیت:بنابه نظریه ی سیستم تئوری،خرده سیستم های درون سیتم کلی،همواره با هم در ارتباط اند و هر نوع تغییر در یکی از خرده سیستم های درون سازمان،تاثیر زیادی روی خرده سیستم های دیگر به جای خواهد گذاشت.
اصل مشارکت:وقتی سخن از مشارکت به میان می آید،معنای آن این نیست که برنامه ریزی منحصرا تصمیم گیری به وسیله ی معدودی از مدیرانی که در راس هرم سازمان جای دارند،است.بلکه فرایندی است که مشارکت همگان را می طلب و همه ی کسانی که به نوعی در معرض نتایج برنامه ها قرار داردند،باید تا حدودی در این میان نقش داشته باشند.
اصل تعهد
اصل واقع بینی:از جمله اصول و موازینی که باید در برنامه ریزی های آموزشی در نظر باشد،اصل توجه به واقعیت هاست.براساس این اصل،برنامه ریزان باید اطلاعات دقیق درباره واقعیات اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و فرهنگی و...جامعه خود در اختیار داشته باشند و بر مبنای اطلاعات کسب شده فعالیت خود را آغاز کنند.
اصل استمرار در ارزش یابی
اصل توجه به نوآوریها
اصل ضرورت تجدید نظر مستمر در سیاست گذاری ها
4- رهنمودهای برنامه ریزی آموزشی:
مطالعات آینده نگرانه
گفتگو با مسئولان سیاسی جامعه
انعطاف پذیری در برنامه ها
توجه به کیفیت
پژوهش و مدیریت اطلاعات
فصل پنجم /رویکردهای برنامه ریزی آموزشی در سطح کلان
1-جرج ساخار و پولس در مقاله ای راجع به برنامه ریزی آموزشی کلان می نویسد:برنامه ریزی کلان به تصمیماتی که در سطوح وسیع اتخاذ می شود،گفته می شود.
2- روش های تصمیم گیری:
غیر فعال(پیروی از روند گذشته و تصمیم گیری های قبلی).
سیاسی(تبعیت از یک تصمیم سیاسی برای دوری گرفتن از روند گذشته).
روش تکنوکراتیک (استفاده از روش هایی برنامه ریزی کلان)/(تقاضای اجتماعی،برنامه ریزی نیروی انسانی(نیازمندیهای نیروی انسانی،هزینه-فایده-ترکیبی)).
3- متداول ترین رویکرد های برنامه ریزی کلان که طبق آن ها آموزش و پرورش،برنامه ریزی می شود عبارتند از:
تقاضای اجتماعی.
نیروی انسانی.
هم چنین کومبز نرخ بازده(هزینه-فایده)را به این رویکردها افزود.
4- شولتز،دنیسون،هاربی سن و مایرز مسئولان آموزشی کشورها را به سرمایه گذاری در آموزش و پرورش تشویق کردند-شولتز مدعی شد که توسعه آ.پ منجر به توسعه ی اقتصادی خواهد شد.این افراد به طرفداران نظریه ی سرمایه انسانی معروف اند که امروزه به الگوی منطقه مدیترانه ای معروف است.
5- شیوه های برنامه ریزی نیروی انسانی:از دیدگاه اقتصاد دانان،آ.پ علاوه بر اینکه هدف آن شکوفا کردن استعدادهای و پرورش توانایی های فردی است به تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه نیز توجه دارد.پس هزینه هایی که جامعه،صرف تعلیم و تربیت افراد می کند،در واقع نوعی سرمایه گذاری به شمار می رود و منجربه افزایش کیفیت کارایی افراد و در نهایت افزایش بهره وری در تولید می شود-و نیز عوامل انسانی با حجم تولیدرابطه دارد.
6- چرا نمی شود ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی انسانی را به مکانیزم بازار واگذار کرد؟اقتصاددانان نئوکلاسیک در پاسخ می گویند وقتی که کمبود نیروی انسانی پدید می آید،موجب افزایش دستمزدها می شود.در چنین مواقعی کارفرمایان برای تامین نیروی انسانی،نیروهای دیگر را جایگزین نیروهای مورد نیاز خود می کنند یا از عوامل دیگری برای تولید اسفاده می کنند.در نتیجه ی اتخاذ چنین سیاستی تعادل کوتاه مدتی برقرار می شود.اما هم زمان و به علت بالا رفتن نرخ دستمزدها،عرضه ی نیروی انسانی هم زیاد می شود و این فرایند ایجاد انطباق همچنان ادامه پیدا می کند تا اینکه بازار کار برای نیروی انسانی در رشته ای خاص دوباره در دراز مدت به تعادل برسد.بر این اساس چون کمبود و تورم نیروی انسانی موجب ایجاد شبکه تار عنکبوتی می شود،از این رو مکانیزم بازار در خصوص ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی انسانی ناتوان است و به همین دلیل برنامه ریزی نیروی انسانی ضرورت پیدا می کند.
7- روش های تخمین نیروی انسانی:
شیوه ی سر انگشتی:بیشتر مبتنی بر قضاوت برنامه ریزان بود-فرض اصلی چنین بوده که نیروی انسانی متخصص باید دوبرابر نرخ رشد اقتصادی مورد نظر افزایش و نیروی ماهر سه برابر نرخ رشد اقتصادی مورد نظر افرایش یابد.
شیوه ی نظرخواهی از کارفرمایان:اعلام نیروهای انسانی مورد نیاز برای بخش خود در آینده-معروف به تکنیک دلفی-استفاده از آن در برنامه ریزی های خرد.
شیوه ی مقایسه ای بین المللی:در این روش ساختار تحصیلی و نیروی انسانی کشورهایی که از لحاظ توسعه در مراتب متفاوتی هستند،با هم مقایسه می شود.
شیوه ی نسبت نیروی انسانی به جمعیت:در این روش فرض بر این است که نیروی انسانی با تحصیلات پایین تر را نمی توان جایگزین نیروی انسانی با تحصیلات بالاتر کرد.
8- روش های پیش بینی نیروی انسانی:از معروف ترین روش های پیش بینی نیروی انسانی،روش نسبت بازده نیروی انسانی است که به روش طرح منطقه ای مدیترانه ای معروف است.برنامه ریزی نیروی انسانی دارای سه مرحله است:
پیش بینی تقاضا برای نیروی انسانی تحصیل کرده.
پیش بینی عرضه نیروی انسانی تحصیلی کرده.
ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا برای نیروی انسانی تحصیل کرده.
9- پیش بینی تقاضا برای نیروی انسانی تحصیل کرده:شامل 5 گام/چهار گام اول مربوط به برنامه ریزی اقتصادی می شود.
گام اول:تخمین تولید ناخالص داخلی برای سال مقصد.
گام دوم:تخمین تحول ساختار اقتصادی جامعه.(فعالیت های بخش اقتصادی:کشاورزی-صنعت-معدن و استخراج-ساختمان-خدمات اجتماعی و...)
گام سوم:تخمین بهره وری در بخش های مختلف اقتصادی در فاصله ی سال مبدا تا سال مقصد.
گام چهارم:تخمین ساختار شغلی نیروی کار در هر یک از بخش های مختلف اقتصادی است.
گام پنجم:تخمین ساختار تحصیلی نیروی کار در هر یک از طبقه های شغلی مربوط به بخش های مختلف اقتصادی است.
10- محدودیت های رویکرد برنامه ریزی نیروی انسانی:
نقض بخش خصوصی و خود اشتغالی مورد غفلت قرار گرفته است.
نقش آموزش های غیر رسمی در تربیت نیروی انسانی نادیده گرفته شده است.
پیش بینی نیروی انسانی بر اساس نرخ رشد اقتصادی انجام می گیرد که این نرخ رشد،احتمالا غیر مطمئن است.
برخی از مشاغل علاوه بر ویژگی های تحصیلی،صلاحیت های دیگری را طلب می کند که این صلاحیت ها از نظر دور می ماند.
تقاضای اجتماعی بر آموزش مورد غفلت قرار می گیرد،زیرا به اهداف اقتصادی بیشتر توجه می شود تا به خواست مردم.
11- اصلاح روش برنامه ریزی نیروی انسانی:در موقع تخمین نیروی انسانی،به تغییر دستمزدها و قیمت ها توجه شود.با انجام تحقیقات. مطالعات ردیابی،از وضع اشتغال فارغ التحصیلان تصویر روشنی به دست داده شود.پیش بینی نیروی انسانی مبتنی بر اطلاعات دقیق،تحلیل درست بازار کار و عقلایی انجام گیرد.
12- رویکرد هزینه-فایده:در این رویکرد،موسسات آموزشی به مثابه واحدهای تولیدی تلقی می شوند که مجموعه ای از درون دادها را(اوقات معلمان و شاگردان،کتابها،خدماتی که از برخی سرمایه ها،مانند ساختمان ها و منابع دیگر عاید می شود)می گیرند و مجموعه ای از برون دادها را(به صورت مهارت های ذهنی شاگردان،اجتماعی شدن آنان و کسب دانش های جدید)تولید می کنند.
هزینه های آموزش و پرورش:شامل هزینه های جاری و سرمایه ای.دولتی و خصوصی.
هزینه های بخش دولتی:
هزینه های جاری:حقوق کارکنان آموزشی و اداری-هزینه های مواد مصرفی-هزینه های تعمیر و نگه داری ساختمان های آموزشی و اداری.
هزینه های سرمایه ای:بهای زمین-ساختمان های آموزشی و اداری-وسایل و تجهیزات آزمایشگاهی و کارگاهی و...
هزینه های فرصت از دست رفته.
هزینه های بخش خصوصی:تامین شده توسط خانواده ها.
هزینه های مستقیم:خرید کتاب و نوشت افزار-شهریه-مخارج رفت و آمد.
هزینه های غیر مستقیم:در آمدهای از دست رفته(به درآمد حاصل از کارفرزندان که خانواده ها به دلیل تحصیل فرزندان از آن چشم پوشی کرده اند می گوییم).
16- منافع سرمایه گذاری در آموزش و پرورش:
منافع مستیقیم و فردی آموزش به صورت حقوق و دستمزد اضافی تجلی می کند.
منافع فردی و غیر مستقیم سرمایه گذاری در آموزش:مثل میزان جرایم در میان افراد تحصیل کرده.
منافع اجتماعی سرمایه گذاری در آموزش:به صورت افزایش بهره وری افراد تجلی می کند و افزایش بهره وری سبب بالارفتن ثروت ملی می شود.
سایر منافع: کاهش هزینه های بهداشتی،کاهش هزینه های جریان،کاهش هزینه های ناشی از مهار جمعیت و...
17- تحلیل هزینه-فایده در آموزش:یکی از راه های تعیین سودمندی آموزش است-نوعی ارزشیابی از سرمایه گذاری است که هزینه ها و منافع اقتصادی یک طرح را مقایسه می کند تا سودمندی آن طرح را تعیین کند.طبق این روش،رابطه بین هزینه و فایده، بر حسب نسبت بین ارزش کنونی هزینه ها و ارزش کنونی منافع آتی انتظار بیان می شود-وسیله ای است برای ارزیابی منافع آتی ناشی از هزینه هایی که در حال حاضر صرف آ.پ می شود.
18- انتقاد های نظری نسبت به تحلیل هزینه-فایده در آموزش:
آموزش علاوه بر اینکه دارای منافع اقتصادی مستقیمی است، منافع غیر مستقیمی دارد که در درآمدها تجلی پیدا نمی کند.
بخش آ.پ را نمی توان با ابزارهای ساده عقل گرایانه اقتصادی و ابزارهای هزینه-فایده پیش پا افتاده ارزیابی کرد.
محاسبات نرخ بازده،بر فرض اشتغال کامل افراد تحصیل کرده استوار است.در حالی که در کشورهای توسعه یافته با مشکل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه و دبیرستان مواجه اند.
تفاوت درآمدها،تفاوت بهره وری کارگران را به طور مطلوب اندازه نمی گیرد و به علت نارسایی هایی که در بازار کار وجود دارد،تفاوت درآمدها معیار مناسبی برای اندازه گیری سودمندی مستقیم اقتصادی به حساب نمی آید.
19- کاربردهای هزینه-فایده:
تفسیر منابع اختصاص یافته به آ.پ.
نظارت بر استفاده از منابع و انجام اصلاحات لازم.
برآورد منابع مورد نیاز برای توسعه آ.پ.
کمک به تصمیم گیری در خصوص انتخاب برنامه ها یا طرح هایی که دارای اهداف یکسان است.
20- رویکرد تقاضای اجتماعی:روشی است که به جای آنکه بر تامین نیاز بخش های مختلف اقتصادی به نیروی انسانی تحصیل کرده تاکید کند،به برآوردن انتظارات و خواستهای آموزشی دانش آموزان یا خانواده هایشان توجه دارد.
21- برنامه ریزی بر مبنای تقاضاهای اجتماعی:برای تعیین ظرفیت های آموزشی مورد تقاضا:ابتدا پیش بینی جمعیت کودکان واجب التعلیمی که در آینده وارد اول ابتدایی می شوند،محاسبه.سپس نسبت انتقال یا گذر از یک پایه به پایه تحصیلی دیگر مشخص.سپس تصویر گویایی از انتظارات آینده شاگردان به دست آید و در آخر به تامین انتظارات آموزشی اقدام کرد.
22- عوامل موثر در شکل گیری انتظارات آموزشی:
ویژگی های دانش آموزان: جنس،استعداد،علایق،آرزوها،پیشرفت تحصیلی.
محیط آموزشی: موقعیت اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی خانواده شاگرد،همسالان و محیط مدرسه
نظام آموزشی:شیوه گزینش و پذیرش دانش آموز.
جامعه در کل: بفت جمعیتی، شرایط اجتماعی، فرهنگی،شغلی و اقتصادی.
فصل ششم /الگوهای برنامه ریزی آموزشی
الگوی عقلایی:
1- برنامه ریزی را یک سلسله وسیله برای تحقق اهداف معین تلقی می کند.
2- دانش مورد نیاز برای برنامه ریزی عینی،افزایش پذیر است و در قالب عباراتی محدود قابل بیان است.
3- برنامه ریزی همراه با نمودارهای گردشی،جدول های نیروی کار،فرمول های هزینه-فایده و زبان فنی است.
4- در این فرایند سیاست گذاران می کوشند مشکلات مهم نیازها و هدف ها را شناسایی و اهداف کلی را به اهداف جزیی تبدیل و شقوق و راه های مختلف دوره عمل را توصیف کنند.هم چنین هزینه و فایده هر شخص را نیز مشخص می کنند.آنگاه به انتخاب برنامه عمل دست می زنند.سپس برنامه را طرح و طرح را به پروژه تبدیل می کنند و در آخر برنامه اجرا شده را با توجه به اهداف اصلی ارزیابی می کنند.
5- برنامه ی عقلایی به مقیاس وسیعی ماخوذ از روش شناسی اقتصادی و علم تحلیل نظام ها است.
1- برنامه ریزی را یک سلسله وسیله برای تحقق اهداف معین تلقی می کند.
2- دانش مورد نیاز برای برنامه ریزی عینی،افزایش پذیر است و در قالب عباراتی محدود قابل بیان است.
3- برنامه ریزی همراه با نمودارهای گردشی،جدول های نیروی کار،فرمول های هزینه-فایده و زبان فنی است.
4- در این فرایند سیاست گذاران می کوشند مشکلات مهم نیازها و هدف ها را شناسایی و اهداف کلی را به اهداف جزیی تبدیل و شقوق و راه های مختلف دوره عمل را توصیف کنند.هم چنین هزینه و فایده هر شخص را نیز مشخص می کنند.آنگاه به انتخاب برنامه عمل دست می زنند.سپس برنامه را طرح و طرح را به پروژه تبدیل می کنند و در آخر برنامه اجرا شده را با توجه به اهداف اصلی ارزیابی می کنند.
5- برنامه ی عقلایی به مقیاس وسیعی ماخوذ از روش شناسی اقتصادی و علم تحلیل نظام ها است.
الگوی تعاملی:
1- برنامه ریزی را یک سلسله وسیله برای تحقق اهداف معین تلقی می کند.
2- دانش مورد نیاز برای برنامه ریزی عینی،افزایش پذیر است و در قالب عباراتی محدود قابل بیان است.
3- برنامه ریزی همراه با نمودارهای گردشی،جدول های نیروی کار،فرمول های هزینه-فایده و زبان فنی است.
4- در این فرایند سیاست گذاران می کوشند مشکلات مهم نیازها و هدف ها را شناسایی و اهداف کلی را به اهداف جزیی تبدیل و شقوق و راه های مختلف دوره عمل را توصیف کنند.هم چنین هزینه و فایده هر شخص را نیز مشخص می کنند.آنگاه به انتخاب برنامه عمل دست می زنند.سپس برنامه را طرح و طرح را به پروژه تبدیل می کنند و در آخر برنامه اجرا شده را با توجه به اهداف اصلی ارزیابی می کنند.
5 -برنامه ی عقلایی به مقیاس وسیعی ماخوذ از روش شناسی اقتصادی و علم تحلیل نظام ها است.
الگوی فن گرا:
1- برنامه ریزی را یک سلسله وسیله برای تحقق اهداف معین تلقی می کند.
2- دانش مورد نیاز برای برنامه ریزی عینی،افزایش پذیر است و در قالب عباراتی محدود قابل بیان است.
3- برنامه ریزی همراه با نمودارهای گردشی،جدول های نیروی کار،فرمول های هزینه-فایده و زبان فنی است.
4- در این فرایند سیاست گذاران می کوشند مشکلات مهم نیازها و هدف ها را شناسایی و اهداف کلی را به اهداف جزیی تبدیل و شقوق و راه های مختلف دوره عمل را توصیف کنند.هم چنین هزینه و فایده هر شخص را نیز مشخص می کنند. آنگاه به انتخاب برنامه عمل دست می زنند.سپس برنامه را طرح و طرح را به پروژه تبدیل می کنند و در آخر برنامه اجرا شده را با توجه به اهداف اصلی ارزیابی می کنند.
5- برنامه ی عقلایی به مقیاس وسیعی ماخوذ از روش شناسی اقتصادی و علم تحلیل نظام ها است.
1- برنامه ریزی را یک سلسله وسیله برای تحقق اهداف معین تلقی می کند.
2- دانش مورد نیاز برای برنامه ریزی عینی،افزایش پذیر است و در قالب عباراتی محدود قابل بیان است.
3- برنامه ریزی همراه با نمودارهای گردشی،جدول های نیروی کار،فرمول های هزینه-فایده و زبان فنی است.
4- در این فرایند سیاست گذاران می کوشند مشکلات مهم نیازها و هدف ها را شناسایی و اهداف کلی را به اهداف جزیی تبدیل و شقوق و راه های مختلف دوره عمل را توصیف کنند.هم چنین هزینه و فایده هر شخص را نیز مشخص می کنند.آنگاه به انتخاب برنامه عمل دست می زنند.سپس برنامه را طرح و طرح را به پروژه تبدیل می کنند و در آخر برنامه اجرا شده را با توجه به اهداف اصلی ارزیابی می کنند.
5- برنامه ی عقلایی به مقیاس وسیعی ماخوذ از روش شناسی اقتصادی و علم تحلیل نظام ها است.
الگوی توافقی:
1- آ.پ یک نظام انسانی باز به شمار می رود که در یک محیط اجتماعی قرار دارد.
2- تمایل بر این است که تصمیم گیری به شیوه ی غیر متمرکز انجام می پذیرد.
3- تغییر سازمان از پایین به بالا آغاز می شود.
4- مسئولان سطوح بالا از فعالیت های مسئولان محلی حمایت می کنند و به جای اصرار ورزیدن به راهنمایی مستقیم مسئولان محلی،ضمن تامین منابع،به آنها اختیارات می دهند.
5- تفاهم پیش فرض کارهای با اهمیت است.
6- توافق پیش فرض اعمال مشروع به شمار می رود.
الگوی سیاسی:
1- حد فاصل بین دو الگوی فن گرا و توافقی قرار می گیرد.
2- برنامه ریزی به عنوان فرایند مذاکره و تبادل نظر تلقی می شود.
3- برنامه ریزی فرایندی است که از بالا به پایین انجام می گیرد و مسئولان محلی و منطقه ای مجری برنامه تلقی می شود.
4- تمایل بر این است که قدرت تصمیم گیری نهایی در دست مقامات بالاتر متمرکز می شود،یعنی برنامه ریزی نوعی اعمال قدرت تلقی می شود.
5- اهداف کلی به صورت متمرکز،یعنی در سطوح بالای تصمیم گیری تعیین می شود.
6- اجرا مترادف با وصول به هدف نیست.بلکه اجرا،حرکت به سوی اهداف در حال تحول تلقی می شود.